در این مقاله قرار است در مورد مدیریت زنجیرهی تامین صحبت کنیم. از همین اول ممکن است واژگان « زنجیرهی تأمین » کمی عجیب و نا آشنا به نظر برسد. اما به یقین میدانم مفهومی که در پشت این عبارت وجود دارد، بیشتر از هر مفهوم دیگری با زندگی ما انسانها عجین شده است؛ چرا که با آن به نوعی زندگیهایمان میچرخد!
اگر از شما بپرسند: میدانی نان از چه درست شده است؟ قطعاً پاسخ خواهید داد خمیر و آتش. در ادامه پرسشگر خواهد پرسید خمیر از چه درست شده است؟ میگوییم آب و آرد. سپس میپرسد آرد چطور؟ خواهیم گفت از آسیاب گندم به وجود میآید. ما در این سلسله پرسشها در حال توصیف زنجیرهی تأمین نان هستیم. این زنجیره شامل کاشت، داشت و برداشت گندم، تولید آرد، تولید خمیر، طبخ نان و فروش آن به مشتری میباشد.
بنابراین زنجیرهی تامین (Supply Chain)، شبکهای است که بین شرکت (مثلاً نانوایی) و تأمین کنندگانش برقرار است و به کمک آنها به تولید و توزیع محصولی خاص (که در اینجا نان میباشد) به مشتری نهایی میپردازد. این شبکه میتواند شامل آدمها، واحدها، فعالیتها، اطلاعات و منابع گوناگون باشد.
زنجیرههای تأمینی که توسط خود شرکت مدیریت میشود، معمولاً کاهش هزینهها و باقی ماندن در فضای رقابتی را در پی دارد. بنابرین مدیریت زنجیرهی تامین، فرایندی حیاتی است؛ چرا که زنجیرهی تأمینی که بهینه بسته شده باشد، پایینترین هزینه و سریعترین چرخهی تولید را دارد.
پس متوجه شدیم که زنجیرهی تامین (Supply Chain) شامل تمام مراحلی است که محصول یا خدمتی را به مشتری میرساند. این مراحل عبارتند از جابهجایی مواد خام و تبدیل آنها به محصول نهایی، حمل و نقل این محصولات و توزیعشان بین مصرفکنندگان. در این زنجیره واحدهایی همچون تولیدکنندگان، فروشندگان، انبارها، شرکتهای حمل و نقل، شرکتهای توزیعکننده و خردهفروشها فعالیت میکنند.
زنجیرهی تأمین همچنین شامل فعالیتهایی میشود که با سفارشگیری شروع میشود و با برآورده کردن نیاز مشتری به اتمام میرسد. از جملهی این فعالیتها میتوان به توسعه محصول، بازاریابی، عملیات، توزیع، مالی و خدمت مشتری اشاره کرد.
همانطور که میبینید، مدیریت زنجیرهی تامین (Supply Chain Management) بسیار مهم است چرا که باید فعالیتهایی مدیریت شوند که نه تنها از گوناگونی شگرفی برخوردارند بلکه بر روی یکدیگر تأثیر میگذارند. مدیریت زنجیرهی تامین زمانی اثربخش است که بتواند یک هدف را برآورده کند؛ کمینه کردن (Minimize) هزینههای کل زنجیرهی تأمین و بیشنه ساختن (Maximize) سود مربوط به آن. توجه داشته باشید که هدف مدیریت زنجیرهی تامین، بهینه کردن هزینه و سود تک تک بنگاهها نیست بلکه تمرکزش بر بهینهکردن هزینهها و سودهایی است که تمام بنگاهها با هم دارند.
آیا مدیریت زنجیرهی تامین همان مدیریت لجستیک است؟
ابهامی که همیشه گریبانگیر فعالان حوزههای مختلف کسبوکار بوده، همین مسئله است که مدیریت زنجیرهی تامین (Supply Chain Management) را با مدیریت لجستیک (Logistics Management)، یکی میدانستند و به جای هم از آن استفاده میکردند. در صورتی که این دو با هم تفاوت دارند.
لجستیک به قسمت خاصی از فعالیتهای زنجیرهی تأمین اشاره دارد که بر جابهجاییها و موجودی کالاها و خدمات نظارت دارد و آنها را برنامهریزی و کنترل میکند. مدیریت لجستیک از مواد خام شروع میشود و با تحویل محصول نهایی به اتمام میرسد. موفقیت این حوزهی کاری در گرو دو مورد است؛ اول، کمینهکردن و حذف تأخیراتی که ممکن است در طول زنجیره به وجود آید. دوم، تحویل کالا با همان وضعیتی است که بارگیری شده است.
واقعا چرا باید روی مدیریت زنجیرهی تامین اینقدر حساس بود؟
اکنون با وسواسی بیشتر، تأثیراتی که مدیریت زنجیرهی تامین بر روی کسبوکار میگذارد را بررسی میکنیم تا به اهمیت این حوزه بیشتر پی ببریم.
بهبود در خدمترسانی به مشتریان
مشتریان انتظار دارند محصولی را تحویل گیرند که سفارش دادهاند. در اینجا انتظار میرود تعداد و کیفیت آنها نیز مطابق چیزی باشد که منتظرش هستند. همچنین تحویل به موقع کالا و خدمات پس از فروش نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است.
در صورتی که قرار است مشتریان با مراجعه به محلهای مقرر نیاز خودشان را رفع کنند، باید اطلاعات درستی نیز از موجودی کالا در دست داشته باشند.
کاهش هزینههای عملیاتی
عملکرد تولیدکنندگان متکی است به عملکرد زنجیرههای تأمینی که در آن حضور دارند و منتظر کالاهای نیمساختهای هستند تا به عنوان مواد اولیه کارشان را راه بیندازد. بنابرین زنجیرهی تأمینی که درست کار کند میتواند از تأخیرهای این چنینی پیشگیری کرده و هزینهی تولید را کاهش دهد. در امری مشابه، زنجیرهی تأمین میتواند منجر به کاهش هزینههای فروش نیز شود. بدین شکل که همواره قفسههای خردهفروشان را پر نگاه دارد.
ارتقاء جایگاه مالی شرکت
با توجه به توضیحاتی که داده شد اکنون آشکار است که چطور زنجیرهی تأمین باعث افزایش سود شرکت میشود. زنجیرهی تأمین میتواند باعث کاهش داراییهای ثابت گردد؛ چرا که یکی از وظایف مدیریت زنجیرهی تامین بهینهسازی اموالی همچون تعداد کارخانهها، انبارها و وسائل نقلیهی موجود در زنجیره تأمین میباشد. این حوزه همچنین میتواند به افزایش جریان نقدی شرکت نیز کمک کند.
در نهایت مدیریت زنجیرهی تتمین را میتوان ضامن حفظ ارزشی دانست که در کل زنجیره تولید شده و اگر زنجیره درست مدیریت شود، قطعاً جریانهای روانی از کالاها و اطلاعات در طول آن ایجاد خواهند شد، و کماکان هزینهها و سود نهایی نیز بهینه خواهند ماند.