متأسفانه، حتی وقتی ارتباطات برند تمام امتیازات را کسب میکند، یعنی شفاف، با معنی و مبتنی بر پیام است، بازهم ممکن است کسل کننده باشد و به درد نخورد.
با امتحان کردن هر یک از 5 ترفند زیر، می توانید راحت تر برند سازی کنید و یا در مسیر ساخت برندی قویتر قرار بگیرید.
شخصیت واحدی برای برند خود داشته باشید
اغلب، بنگاه های تجاری ( که شامل بازاریابها نیز میشود ) فکر میکردند لازم است که در مورد خدمات، محصولات و صنعت خود به هر روشی که سایرین استفاده میکنند، صحبت کنند. آنها می ترسیدند که اگر به این روش عمل نکنند، از حلقه خارج شوند.
در حقیقت، این مورد منطقی است. چند کسب وکار را میتوانید نام ببرید که با تقلید از سایر برندها، توانسته باشند تأثیر بزرگی بگذارند؟ و چه طور میتوانید مخاطبانتان را قانع کنید که شما متمایز هستید، در صورتی که شبیه رقبای خود عمل میکنید؟
خود را از دیگران متمایز کنید. یا حداقل به گونه ای عمل کنید که به نظر بیاید شرکت شما متفاوت اداره میشود یعنی کارکنان برند شما تمایل دارند که با بازار هدف خود ارتباط برقرار کنند. نکته هم در اینجا است، در بازار شلوغ امروزی فقط برندهایی که شخصیت مشخصی داشته باشند دوام می آورند. بنابراین برای قوی کردن برند خود ( برندسازی )، برای نام تجاری خود یک شخصیت مشخص ایجاد کنید.
برندی برانگیزاننده باشید
اگر بخواهید رهبری فکور باشید، سریعترین راه این است که برانگیزاننده و تحریک برانگیز باشید. به چالش کشیدن خود، شما را خردمند میکند یا افرادی که هیجان زده شده اند از سر خود خشنودی شایعاتی مبنی بر اینکه شما واقعاً در حال فکر کردن هستید، پخش میکنند. بنابراین نام تجاری خود را همراه با عملکردهایی کنید که باعث ایجاد انگیزه در افراد شود تا عملکرد شما را دنبال کنند.
رویکردهای مرسوم در حوزه ی خود را زیر سوال ببرید، به افراد تلنگر بزنید تا دوباره مفروضات را بررسی کنند. برای به کار انداختن این رویکرد میتوانید از راهنمایی های زیر استفاده کنید:
- مطمئن باشید که توانایی پاسخگویی به ادعاهای خود را دارید.
- نکات منفی را با نکات مثبت در تعادل نگه دارید. اگر فقط جنبه های منفی داشته باشید مردم از برند شما دور میشوند.
- تمرکز خود را بر مسائل بزرگ بگذارید. نکات مهم و تاثیر گذار را مد نظر قرار دهید نه جنبه های ظاهری که بر رشد برند یا ضعیف شدن آن هیچ اثری نخواهد گذاشت.
اگر برند شما از حمایت قوی برای یک موقعیت بحث برانگیز برخوردار است یا دلیل خوبی برای برانگیزاندن بازار هدف و خشنودی مشتریهای برندتان دارید، آن را رها نکنید و به دنبال آن بروید.
داستان برندتان را تعریف کنید
راه نتیجه بخشی که حقیقتاً میتواند منجر به تعامل افراد با برند باشد و احساسی پایدار ایجاد کند، تعریف کردن داستان برند است. داستانها قدیمی ترین نوع ارتباطات جمعی هستند، و برخی محققان بر این باورند که بازاریابان نیز باید در این مورد پاسخگو باشند. بازاریابان قطعاً در حال آموزش هستند تا بتوانند از دل داستانها پیامهای خود را طراحی کنند. اینگونه عمل کردن برای ارتباطات برندسازی بسیار با ارزش است.
داستان های برند به مخاطبان کمک می کنند تا خود را به آنچه برند شما انجام می دهید مرتبط کنند. داستان های گیرا به شما کمک میکنند تا توجه رسانه ها را به خود جلب کنید.
برای داستان سرایی مؤثر نکات زیر را در نظر داشته باشید :
- با یک تصویر خاطره انگیز یا یک حکایت شروع کنید.
- از ساختار داستانی استفاده کنید. داستان ها یک طرح دارند که شامل قسمت هایی به این قرار است : شروع، وسط و آخر؛ نقدها یا چالش ها، نتیجه گیری و جمع بندی ؛ و شخصیت ها .
- آن را شخصی و خصوصی نگه دارید. یک شخصیت محوری داشته باشید که مخاطبان خود را به آن مرتبط کنند یا به وسیله ی آن سرگرم شوند.
- احساسات را مورد هدف قرار دهید و آنها را تحریک کنید. فقط طرح را دنبال نکنید، از احساسات و اشتیاق به عنوان پیشران برند و تداعی کننده برند در ذهن استفاده کنید.
- اخلاقیات را فراموش نکنید. دقت کنید این داستان به چه صورت میخواهد هدف و مأموریت برند را بیان کند.
نشانه گرفتن عصب
معلم های بازاریابی اغلب بیان میکنند که در مورد “درد” مخاطبانتان صحبت کنید و به آنها نشان دهید که قادرید کاری کنید این مشکل از بین برود. این نصیحت پیشران یک اصول بزرگتر است : وقتی عصبی را تحریک کنید، جلب توجه کرده اید.
این مورد درست و کابردی است و فرقی ندارد شما درد، آرزو و یا آرمان را مورد هدف قرار داده باشید. دلیلی دارد که استفاده از جاذبه های جنسی و سبک زندگی منجر به فروش محصولات میشود. ارتباطاتی که منجر به ایجاد واکنش احساسی در افراد میشود آنها را در موقعیت ذهنی قرار می دهد که به مورد منطقی شما گوش می کنند یا از کنار آن می گذرند. برای مثال سوال ساده ای که یک بانک می پرسد ” می دانید پول های شما شب ها کجا می خوابند؟” این یک شروع جالب برای بیان این داستان است که فرآیند کاری آنها به چه صورت است.
توانایی تحریک مستمر و مناسب عصب، نیازمند آن است که به خوبی مخاطبان خود را بشناسید : اینکه چه چیزی آنها را برمی انگیزد و چه چیزی انها را از خود بیخود می کند ؛ چه چیزی تصمیمات آنها را احاطه کرده است و چه چیزی برای آنها پاداش به حساب می آید.
برای برندتان یک موضع مشخص در نظر بگیرید
بنگاه های اقتصادی اغلب برای موضع گرفتن در مقابل مسائل عمومی، کمرو هستند، و ترجیح میدهند دفاع کردن را، برای سازمانهای مدافع بگذارند. این امر بسیار بد است چرا که یک موقعیت قوی و شفاف شما را از جمعیتی که به دنبال هم میروند، جدا میکند.
موضع گیری در مقابل سوالات محیط زیستی و اجتماعی یا یک نگرانی در حال پیدایش در حوزه ی مرتبط با برندتان میتواند به شما کمک کند تا یک هسته اختصاصی از حامیان برند ایجاد کنید، که به خوبی جلب توجه رسانه ها است.
این درست است که شما ریسک از دست دادن برخی از مخاطبان را خواهید داشت، اما ارزشها در آن قسمتی است که طرفداران اختصاصی را جذب میکند، بنابراین مادامی که جایگاه انتخابی تان شامل ارزشهای برندتان است، گفتگوهای صعودی و تقویت کننده در مورد برندتان بیشتر از گفتگوهای نزولی و تضعیف کننده خواهد بود.
چندین راه برای انجام این کار وجود دارد. مکانیزم موضع گیری میتواند در محدوده ی بین حمایت اجرایی و کمپین بازاریابی، قرار بگیرد.
گرفتن جایگاهی عمومی یا ایجاد ارزش اصلی بخشی از بازاریابی تان ممکن است همراه با ریسک به نظر بیاید، اما میتواند رهایی بخش باشد. و با مشخص کردن موضعی ثابت برند خود را دارای ارزش جدا نشدنی بکنید.
منفعت بیشتر را در ذهن داشته باشید که در آن صدای کسب وکار میتواند به شدت تأثیر گذار باشد، بنابراین شما این فرصت را دارید تا یک روزنه در مناظرات عمومی به پا کنید.
با استفاده از 5 روش گفته شده برای برندسازی، برند خود را به یک نام تجاری قدرتمند که دارای شخصیتی مشخص است تبدیل کنید.
یک پاسخ
خوب بود ممنون از شما